بوی ریحان

هرچه گفتیم جز حکایت دوست،در همه عمر از آن پشیمانیم...

بوی ریحان

هرچه گفتیم جز حکایت دوست،در همه عمر از آن پشیمانیم...

یک روایت عادی

سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۰۴ ب.ظ

آبدارچی شرکت در حال تراشیدن خورده سیمانای سفت شده از روی سرامیکاس.مثل سیندرلا که موقع سابیدن زمین قصر نامادری ش، روی زمین چار دست و پا میشد،نشسته و کاردک رو محکم جلو عقب میکشه.گهگاهی زیر لب یه چیزی میخونه.وسطاش باهام درد دل می کنه.

- " می بینید تورو خدا؟واسه مهمونای جلسه خرجای میلیونی می کنن،اونوقت یه دونه از این دستگاه سنگ تراشا نمیارن که این سیمانا رو پاک کنه.زانوهام درد گرفته بدجور.چهار طبقه ی بالا هم مثل همین جا بودنا.هرکدوم یه روز کار برد."

از حالت پیش اومده معذبم.از اینکه من پشت میزم و فردی زمین دور و اطرافم رو می سابه،حس خوبی ندارم.ناخودآگاه این احساس بهم دست می ده که توی به وجود اومدن این اختلاف موقعیت دخیلم.

از روی صندلی بلند می شم تا یه کم عذاب وجدانم رو سرکوب کنم.

-"دلم از این می سوزه آخرش اونی که توی این شرکت ول می چرخه و هیچ کاری نمی کنه،من میشم.دارم وظیفه م و انجام می دم ناراضی نیستم.ولی خب وقتی می شه کار و راحت تر انجام داد،چرا به این سختی؟؟"

انگار که بخواد یه جوری حرفاش و جمع و جور کنه،می خنده و میگه:

"حتما می خوان نون ما حلال تر باشه...ولی خداییش هم پولم برکت داره خانوم باقری.من با حقوقِ همین جا امسال تونستم خونه بخرم.یه خونه ی پنجاه متریه ها.اما دل زنم خوشه،دل خودم خوشه که یه سقف بالاسر داریم.دیگه زندگی همینه دیگه..."

نمی دونم واسه تسکین دادن اون یا واسه سبک شدن خودم،منم شروع می کنم از زندگی گفتن.به حرفام گوش می ده و با تمام وجود تایید می کنه.انگار این خاصیت آدمه که وقتی می بینه بکی دیگه هم دل گرفتگی ها و مشکلاتی شبیه به اون داره آروم میشه...

تندتر از قبل سیمانا رو می تراشه.شاید داره پیش خودش فکر می کنه حتما زاده شده واسه ی این کار...شاید داره خودش رو دلداری می ده که درسته هیچی از حقوقش نمی مونه اما عوضش قسطاش عقب نمی افته...شایدم مثل من داره سعی می کنه نیمه ی پر تمام لیوان های موجود در جهان هستی رو ببینه و روز خودش رو تلخ تر از اینی که هست نکنه...


  • ۹۷/۰۴/۱۲
  • الهام باقری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی