بوی ریحان

هرچه گفتیم جز حکایت دوست،در همه عمر از آن پشیمانیم...

بوی ریحان

هرچه گفتیم جز حکایت دوست،در همه عمر از آن پشیمانیم...

God damn it!

دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۵ ب.ظ

یکی از بدشانسی های عالم بشریت این است که یک کاری را همیشه ی خدا داری به نحو احسن انجام می دهی و این قدر انجامش داده ای که با چشم بسته هم قادر به انجامش هستی و آنقدر انجامش داده ای که انجام دادنش از کشک سابیدن هم برایت کشککی تر است،بعدا یک روز آقای مهندس فلان آمده برای تنظیم سیستم سرور و ایستاده در چندسانتی متری ات به نظاره!بعد چه می شود؟دست و پا چلفتی و چلمنگ و ماست واژگانی هستند که در مقابل میزان گندزدگی ات در انجام دادن کار مربوطه باید بیایند جلو و بگویند زکی!حالا اینها به کنار،بحران جاییست که آقای مهندس فلان که خوشتیپ ترین و جنتلمن ترین مهندس دنیاست و حین صحبت کردنش قلب های صورتی پررنگ و کمرنگ در چشمانت حلقه می زند از شدت خنگ بازی ات خنده اش می گیرد،می آید جلو و در جیک ثانیه کار مربوطه را رله می کند و این رله کردنش اینقدر باشکوه صورت می گیرد که عمیقا" حس می کنی هی دارد با چشم هایش به تو می گوید:"کوچولوی خنگ،کوچولوی خنگ،کوچولوی خنگ ببین چقدر راحت بود..." و دور می شود.آنوقت دلت می خواهد اول موهای خودت را بکنی و بعد در حالی که داری او را از پنجره پایین می اندازی سرش داد بزنی:جنتلمن زشت!تا شاید کمی از شدت حرص گرفتنت در آن زمان کاسته شود.

  • ۹۴/۰۹/۰۲
  • الهام باقری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی