غیر عادیست اما هیچوقت تا بحال از واژه های محبت آمیز بیخودی استفاده نکرده ام.دوستت دارم را تنها به کسانی گفته ام که دوستشان داشته ام.عزیزم را تنها وقتی به کار برده ام که طرف برایم عزیز باشد،شده گاهی به جای عزیزم گفته ام عزیز!برای اینکه به طرف احترام گذاشته باشم این را گفتم.با این استدلال که طرف عزیز است اما عزیز من نیست،پس فقط به او می گویم عزیز.این وسواس فکری همیشه همراه من بوده.هیچوقت نخواستم بیخودی به کسی بگویم عزیزم،بگویم عشقم،بگویم دوستت دارم وقتی واقعیت نداشته،دلم نخواسته بعده ها که کسی واقعی و از ته دلش به او گفت دوستت دارم،گفت عزیزم،برایش بی مزه باشد.که پیش خودش بگوید خب،این روزها همه این چیزها را می گویند.برعکس کم نبوده اند دوست ها و آدم هایی که توی دوران جوگیری شان هی به من گفته اند عزیزم،گفته اند دوستت دارم،گفته اند عزیرترینم و بعد یک مدتی این واژه ها از زبانشان افتاده.آن وقت من ماندم با این سوال که مگر میشود آدم یک روز عزیزترین کسی باشد و فردایش نباشد؟!چرا واژه ها اینقدر کشکی شده اند؟
- ۱ نظر
- ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۱