بوی ریحان

هرچه گفتیم جز حکایت دوست،در همه عمر از آن پشیمانیم...

بوی ریحان

هرچه گفتیم جز حکایت دوست،در همه عمر از آن پشیمانیم...

بی مایه فتیر است.

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۳۶ ب.ظ

نشستیم با امیرحسین حساب کردیم که ما و دیگر همکاران هم درآمد خودمان توی ساختمان، هر ماه میانگین 100ساعت کار میکنیم،با حقوق تقریبی 600تومان.بعد از من پرسید که دکتر ط امروز چند ساعت کار کرده؟جواب دادم 7ساعت،پرسید چند تومان درآورده؟جواب دادم:4میلیون.یک سکوت طولانی حاکم شد با لب و لوچه ی کج و معوج شده،گفت ینی یه تومن بذاری روش میشه پول ماشین من.اما اینجا پایان کار نبود،ماجرا وقتی برایش بغرنج تر جلوه کرد که با ماشین حساب گوشی ام دینگ دینگ صدا تولید کردم و گفتم:می کنه به عبارتی ماهی پنجاه میلیون.تازه بدون درآمد بیمارستان.یه کم همدیگر را بر و بر نگاه کردیم.سعی کردم خودم را و او را قانع کنم.گفتم تمام اون وقتایی که ما به بطالت می گذروندیم اینا داشتن درس می خوندن خب.گفتم اینا دارن کار میکنن،چند سال زحمت کشیدن،حرصت از اونایی بگیره که یه شبه بی هیچ زحمتی یه اختلاس تپل می کنن و آب از آبم تکون نمیخوره.

  • ۹۴/۰۸/۱۹
  • الهام باقری

نظرات (۲)

ماهی 50 میلیون

بعد میگن چرا هیچ جا مثل ایران مردم عقده دکتر شدن ندارن
  • علی خاکباز
  • بعد اصلن همه ی پولدارا دل خوش ندارن که!
    بچه شون معلوله
    زن شون خیانت می کنه بهشون
    شب راحت نمی تونن سرشون رو بذارن زمین!

    ما خوبیم که بی پولیم! ما ! ما فقط! ببین چقدر دلمون خوشه ! هی جانمی جان! ما !
    پاسخ:
    آره بابا تازشم همه شون دوس دارن پولاشونو بدن به ما به جاش یه روز جای ما زندگی کنن.پول هم خوشبختی نمی آورد.نقطه.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی